loading...
راز باور - مشاوره کنکور تجربی
ادمین بازدید : 854 سه شنبه 28 اسفند 1397 نظرات (0)

 

این مطلب شامل پاسخ سوالا زیر است

چطور اعتماد به نفسمو زیاد کنم؟

بهترین روش افزایش اعتماد به نفس

خلاصه کتاب اعتماد به نفس برایان تریسی

 

اعتماد به نفس - قسمت اول

در جست و جوی اعتماد به نفس و خودباوری

مشاور هاشم عباسی,هاشم عباسی مشاور کنکور

 
 
 

دوستان عزیز سلام!

خیلی از ما برداشت‌های غلطی نسبت به «اعتماد به نفس» داریم و اون رو با غرور و گاهی هم پررویی برابر می‌دونیم. اگه حتی این‌طور نباشه فکر می‌کنیم که «اعتماد به نفس» بالایی داریم در حالی که واقعا ممکنه این‌طور نباشه. لذا تو این متن می‌خواهیم تعریف دقیقی از اعتماد به نفس و خودباوری حقیقی را بر اساس کتاب «اعتماد به نفس» «دکتر باربارا آنجلیس» تقدیم کنیم.



در جست و جوی «اعتماد به نفس» و خودباوری واقعی
آیا تا به حال آرزو کردید: «ای کاش اعتماد به نفس و خودباوری بیش‌تری داشتم؟»

آیا براتون پیش اومده که منتظر بمونید کارهای مشخص و از قبل تعیین‌شده‌ای رو به انجام برسانید تا بعد از اون احساس «اعتماد به نفس» و خودباوری بکنید؟

آیا براتون پیش اومده حس تلاش کردن رو از دست بدید و با بی‌میلی کارهای‌تان را انجام بدید به این امید که روزی «اعتماد به نفس» و خودباوری به‌طرزی معجزه‌آسا به سراغ‌تون بیاید؟

آیا براتون پیش اومده با این‌که در زندگی به سطح قابل‌قبولی از موفقیت رسیدید اما هم‌چنان اون‌طور که باید در خود احساس «اعتماد به نفس» نمی‌کنید؟

اغلب مردم معنای واقعی کلمه‌ی «اعتماد به نفس» را به‌خوبی درک نمی‌کنند. به‌همین دلیل آن نوع از «اعتماد به نفس» و خودباوری رو که مطلوب و مورد نظرشون است در زندگی‌شون تجربه نمی‌کنند. همین‌که با یه دید دیگه به مفهوم «اعتماد به نفس» نگاه کنید، زندگی‌تون نیز تغییر خواهد کرد. هرگز مجبور نیستید ده یا پنج‌سال صبر کنید، این تغییر می‌تونه از همین فردا آغاز بشه!



«اعتماد به نفس» به چه معناست؟
اغلب ما چنین فکر می‌کنیم که «اعتماد به نفس» یعنی این که به توانایی‌های خود ایمان و اعتماد داشته باشیم. این نوع نگرش خاص به «اعتماد به نفس» منجر میشه که احساس کنیم باید حتما در کارهایی خاص مثل نقاشی، فروشندگی، آشپزی و ... مهارت فوق‌العاده‌ای داشته باشیم تا در خود احساس «اعتماد به نفس» به‌وجود بیاریم؛ ولی مشکل و ایرادی که تو این نوع نگرش وجود داره اینه که:

مهارت‌های معدودی وجود دارند که ما می‌تونیم به‌خوبی یاد بگیریم و در انجام دادن‌شان توانایی فوق‌العاده به‌دست بیاریم اما چنان‌چه احساس «اعتماد به نفس» درونی خود را براساس کارهایی که در آن‌ها مهارت دارید بنا کنیم، فقط مواقعی که مشغول انجام دادن این قبیل کارها هستیم احساس «اعتماد به نفس» و خودباوری می‌کنیم.

برای مثال اگر یک فروشنده‌ی ملک و مستغلات هستید و در این کار مهارت دارید، فقط موقع جوش دادن یه معامله‌‌ای توپ(!)، احساس «اعتماد به نفس» و خودباوری می‌کنید و باقی اوقات این احساس خوب را نخواهید داشت.

همون‌طور که می‌بینید استمرار و تداوم این احساس درونی نیاز به این داره که تمام طول شبانه‌روز رو بپردازید به انجام دادن کاری که در آن احساس «اعتماد به نفس» دارید و همه‌ی کارها را نیز به‌شیوه‌ای مطلوب انجام بدید. به‌همین دلیله که بسیاری از مردم به کارشان «اعتیاد» پیدا می‌کنند یا «اشتغال ذهنی» بیمارگونه‌ای نسبت به کار یا فعالیت خاصی پیدا و بیش‌تر وقت خود را با انجام دادن اون فعالیت، سپری می‌کنند. در نتیجه‌ی این امر، تعادل زندگی اون‌ها بر هم خواهد خورد.

از طرف دیگه احساس خوب اون‌ها فقط محدود به زمان‌هایی خواهد شد که مشغول انجام دادن کار مورد علاقه‌ی خود هستند یا از توانایی ویژه‌ی خود استفاده می‌کنند.




«اعتماد به نفس» واقعی آن است که روی آگاهی‌ها و توانایی‌های ما نیز اثر بگذارد.

تعداد توانایی‌ها و مهارت‌هایی که می‌تونیم در زندگی به‌دست بیاریم هر چقدر هم که زیاد باشند، باز معدودند. اگه خودباوری خود را بر روی اون‌ها بنا کنیم، هرگز نمی‌تونیم به‌معنای واقعی کلمه، «اعتماد به نفس» داشته باشیم و فقط در اون زمینه‌ها و استعدادهای به‌خصوص احساس «اعتماد به نفس» خواهیم کرد.

چنان چه «اعتماد به نفس»، قابلیت و توانایی کسب مقام یا شغل یا پول درآوردن و ... بود رسیدن به آن شغل، جایگاه یا درامد، باید برای همیشه در ما احساس اطمینان و «اعتماد به نفس» ایجاد می‌کرد، اما ... چرا بسیاری از ما سرانجام شغل، درامد، ازدواج، یا خانه‌ای را که همیشه می‌خواستیم به‌دست می‌آوریم یا حتی می‌خریم اما باز هم احساس «اعتماد به نفس» و خودباوری نداریم؟!




آیا احساس می‌کنید یک «شیاد» هستید؟!
گاهی اوقات در زندگی به موفقیت‌هایی دست می‌یابیم که از درون خود را مستحق اون نمی‌دونیم. این پدیده‌ی را «پدیده‌ی شیادی» می‌نامند!

پدیده‌ی «شیادی» چنین بیان می‌کند: در هر کاری که انجام می‌دیم، ناخودآگاه احساس می‌کنیم که مرتکب حقه‌بازی، کلاه‌برداری و فریبکاری شده‌ایم. برای مثال: پیش خودمان فکر می‌کنیم «خودم هم نمی‌دونم چطور شد که این شغل را به من دادند، شاید خوش‌شانس بوده‌ام. خودمونیم! الان این شغل مال منه؛ اما اگه قرار بود دوباره درخواست بنویسم، هرگز این شغل رو به من یکی نمی‌دادن!؟

گاهی اوقات فکر می‌کنیم رسیدن به برخی موفقیت‌ها در زندگی باید احساس «اعتماد به نفس» زیادی در ما تولید کنند. حتی وقتی که با تلاش فراوان به آن موفقیت‌ها دست پیدا می‌کنیم از «اعتماد به نفسی» که به خود وعده داده‌ بودیم خبری نیست، گاهی احساس می‌کنیم شیادانی بیش نیستیم.

چنان‌چه موفقیت‌هایی که در بیرون به آن‌ها دست می‌یابید، در درون شما احساس «اعتماد به نفس» واقعی ایجاد نکنند، ارزشی نخواهند داشت.



ماهیت اصلی «اعتماد به نفس» واقعی
«اعتماد به نفس» واقعی هیچ‌گونه ارتباطی با آن‌چه در زندگی بیرون شما اتفاق می‌افتد، ندارد. «اعتماد به نفس» واقعی زاییده‌ی شغل شما نیست. «اعتماد به نفس» راستین، نتیجه‌ی باور قلبی و درونی شما به توانایی‌ها و قابلیت‌های‌تان است. این باور که هر کاری را بخواهید، می‌تونید انجام بدید.

اعتماد به نفس» واقعی، همواره از درون خود شما منشا می‌گیره. «اعتماد به نفس» واقعی، زاییده‌ی تعهدیه که به خودمون داریم مبنی بر این‌که هرچی رو که لازم باشه انجام می‌دیم تا به خواسته‌ها و نیازهامون برسیم. این‌گونه از «اعتماد به نفس»، به اعتماد ما نسبت به خودمون برمی گرده و ( مهم اینه که) بستگی به نتایجی که ممکنه بگیریم یا نگیریم نداره.

«اعتماد به نفس» باور شخصی ما نسبت به روح خودمون به عنوان یک انسانه. این اعتماد که هر اتفاقی در زندگی‌مون بیفته و با هر مشکلی روبه‌رو شیم، هر چی رو که لازمه انجام بدیم، انجام خواهیم داد و مهم نیست که اون کارها را بالاخره انجام خواهیم داد یا نه؛ موضوع مهم این است که با میل و رغبت کامل آن را انجام می‌دهید.

کاملا واضحه که هرگز نمی‌تونیم واکنش اطرافیان رو به خواسته‌ها و آرزوهای خود کنترل کنیم. از نظر تئوری و منطقی نیز نمی‌تونیم توقع داشته باشیم که همیشه به هر چی می‌خواهیم، برسیم. اما یک چیز وجود داره که می‌توانیم روی اون حساب کنیم و اون چیزی نیست جز «تعهد» و «پای‌بندی» نسبت به خودمون. شما می‌توانید درباره‌ی خواسته‌ها و اهداف‌تان با خود صادق باشید و اقدام لازم برای تحقق آن‌ها را همین‌الان صورت دهید. شما می‌توانید روی عزم و اراده‌ی خود برای عمل کردن و انجام دادن آن چه باید انجام دهید حساب کنید؛ این تنها چیزی است که می‌توانید به آن مطمئن باشید. شما می‌توانید به تمایل، قابلیت و توانایی انجام دادن هر آن چه لازم است انجام شود، اعتماد و ایمان داشته باشید.

آیا همیشه نتیجه‌ی مطلوب و پیش‌بینی شده رو می‌گیریم؟ البته که نه. آیا به هر آ‌ن‌چه دوست داریم خواهیم رسید؟ پاسخ منفی است. اما اشکالی نداره. چرا که من ملاک و معیار «اعتماد به نفس» خود رو بر پایه‌ی نتایج مطلوب استوار نساخته‌ام. من «اعتماد به نفس» خود را براساس این حقیقت بنا کرده‌ام که هر چه در توان دارم و می‌دانم که درسته رو انجام بدم و کوتاه هم نیام.

هنگامی که «اعتماد به نفس» و خودباوری خود را براساس آن‌که و آن‌چه به‌راستی هستید بنا می‌کنید، نه براساس موفقیت‌ها یا شکست‌ها، چیزی را به‌دست می‌آورید که هیچ‌کس و هیچ‌چیز توان خراب کردنش رو نخواهد داشت.

دلیل دیگر این که چرا «اعتماد به نفس» واقعی ربطی به «موفقیت‌ها» یا «شکست‌های» شما نداره نیز همین است. شما هر چه‌قدر هم در انجام دادن کاری خاص مهارت به‌دست آورید و موفق باشید، فقط می‌تونید در مورد همان کار خاص در خود احساس «اعتماد به نفس» کنید و هنگامی که می‌خواهید دست به کار جدیدی بزنید، کاری که در آن مهارت چندانی ندارید «اعتماد به نفس» گذشته‌ی شما هیچ‌گونه فایده‌ای برای‌تان نخواهد داشت.

- «اعتماد به نفس» ما برخاسته از این حقیقت است که می‌دانیم چنان‌چه تصمیم بگیریم کاری را انجام دهیم، حتماً آن را انجام خواهیم داد.

- «اعتماد به نفس» ما برای این است که می‌دانیم اگر لازم باشد برای انجام دادن کاری دانش یا مهارت‌های جدیدی کسب کنیم، حتماً مطالعه خواهیم کرد، درس خواهیم خواند و هر آن‌چه لازم باشد خواهیم آموخت.

- «اعتماد به نفس» و خودباوری واقعی ما زاییده‌ی «تمایل»، «عزم» و «اراده‌ی» ما است نه «نتایج کار».

- «اعتماد به نفس» ما برخاسته از این حقیقت است که عزم و اراده‌ی انجام دادن هر آن چه را لازم باشد داریم تا در نهایت به چیزی که می‌خواهیم برسیم.



چگونه از تخریب خویشتن دست برداریم و به رویاهای خود اعتماد کنیم؟
نقطه‌ای که در آن از تعقیب رویاهایتان چشم‌پوشی می‌کنید همان نقطه‌ای است که «اعتماد به نفس» شما در آن آسیب‌ دیده است، در این نقطه شما به خودتان اعتماد کافی ندارید.

هنگامی که ذهن‌تان به شما می‌گوید: «فکر نکنم بتونم موفق بشم» در واقع دارید به خودتان می‌گویید: «به خودم اعتماد کافی ندارم که بتونم مطالعه کنم یاد بگیریم، بیاموزم و هر آن چه برای تحقق رویاهایم لازم دارم رو انجام بدم». هر چه به خواست و اراده‌ی خودتان اعتماد بیش‌تری داشته باشید «اعتماد به نفس» زیادتری در خود احساس خواهید کرد. داشتن «اعتماد به نفس» و خودباوری نیز اساساً به این معناست: اعتماد داشته باشید که می‌تونید ترس‌های خود را کنار بگذارید و تسلیم نشوید.



باید بهای موفقیت را بپردازید !!
اگر شما نمی‌خواهید شخصی بد و شکست خورده جلوه کنید، باید دوره‌ی سختی را پشت سر بگذارید تا «اعتماد به نفس» واقعی را در خود ایجاد کنید. زیرا «اعتماد به نفس» واقعی زمانی به‌دست نمی‌یاد که یقین بدونیم موفق خواهیم شد. شخصی که «اعتماد به نفس» دارد هرگز مطمئن نیست که اشتباه نخواهد کرد. او از این‌که شکست بخورد و تحقیر شود یا بد جلوه کند ترسی ندارد. او فقط به جلو نگاه می‌کند.

چنان‌چه احساس می‌کنید، تمام مدت منتظر این بوده‌اید که در زمینه‌ای خاص، تخصص کافی به‌دست آورید تا سپس احساس «اعتماد به نفس» بکنید و در نهایت دست به‌عمل بزنید، بیش از این وقت خود را تلف نکنید! تنها راه «موفقیت» در هر چیز این است که نخست به‌قدر کافی احمق، شکست‌خورده، ناموفق و ... باشیم. بدون شک همیشه در ابتدا، اشتباه‌های احمقانه‌ی زیادی مرتکب خواهیم شد. اما چنان‌چه جا نزنیم، بی‌گمان جلو خواهیم رفت، باور کنید! برخی از ما منتظریم که خیلی راحت و بی‌هیچ زحمتی از راه برسیم و همون ابتدا پیروزمندانه صحنه رو ترک کنیم و هم‌چنین تا مطمئن نباشیم این همان پیروزی است که انتظارمان رو می‌کشه، دست به هیچ کاری نمی‌زنیم. اما این همان «غرور» است؛ «غرور» و «منیت». این باعث می‌شود به کارهایی که در آن‌ها مهارت نداریم دست نزنیم و هیچ‌وقت چیز جدیدی نیز یاد نگیریم. در عوض همان کارهای قبلی را به‌رغم خسته‌کننده‌ بودن‌شان مدام تکرار می‌کنیم. سپس در کمال تعجب از خودمان می‌پرسیم: چرا به جایی نمی‌رسیم؟!

چنان‌چه می‌خواهید موفق باشید باید کاری صورت دهید و اشتباه‌های زیادی مرتکب شوید، هرکس موفق شده و به جایی رسیده که از آن خوشحال است باید روزی جایی را که بوده نیز تحمل می‌کرده!




آیا با منتظر باقی ماندن، فرصت‌های خود را از دست نمی‌دهید؟
همگی ما رویاهایی در زندگی خود داریم. شاید می‌خواهیم شغل مستقلی راه‌اندازی کنیم یا به دانشگاه برویم و ... با تمام وجود این امیال و آرزوها را در خود احساس می‌کنید و در شوق رسیدن به آن‌ها می‌سوزید. آیا کاری برای رسیدن به آن انجام داده‌اید؟ نه! چرا؟ آیا پاسخ‌های شما غرور و بهانه‌هایی نظیر موارد ذیل نیست؟

- «خب راستش خودم هم نمی‌دونم چطور باید شروع کنم»؟

- «حالا زمان مناسبی نیست»

- «منتظرم زمان مناسب‌تری هستم»

 

و البته این پاسخ همیشگی که:

- «هنوز احساس اعتماد به نفس کافی نمی‌کنم!»

اغلب افراد «صبر» می‌کنند و «صبر» می‌کنند تا «اعتماد به نفس» کافی در خود احساس نمایند. سپس پروژه‌ای را شروع کنند یا به‌دنبال یکی از رویاهایشان بروند و بدین‌ترتیب مرتکب اشتباه بزرگی می‌شوند.

منتظر نظرهای سبز شما هستیم.

 

ادامه دارد، دوست شما مشاور عباسی


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 586
  • کل نظرات : 32
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 768
  • آی پی امروز : 134
  • آی پی دیروز : 286
  • بازدید امروز : 268
  • باردید دیروز : 994
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 4,699
  • بازدید ماه : 4,699
  • بازدید سال : 188,112
  • بازدید کلی : 2,027,991